تکبّر و سقوط از اوج
ابلیس، در عبادت خدای متعال به جایی رسیده بود که گرچه از جنس ملائکه نبود امّا خدای متعال او را در ردیف ملائکه قرار داده بود، امّا تکبّری که وجود او را فراگرفته بود باعث شد از مقامات خود ساقطشده و راندهی درگاه حق تعالی گردد. دراینباره قرآن کریم در آیهی 43 از سورهی بقره میفرماید: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِين». و (ياد كن) هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده و خضوع كنيد! همگى سجده كردند جز ابليس كه سر باز زد، و تكبّر ورزيد، (و به خاطر نافرمانى و تكبّرش) از كافران شد.
مولا امیرالمؤمنین علیه السّلام دربارهی اخراج شیطان و رانده شدن او از درگاه پروردگار میفرمایند: «اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِيَّةُ فَافْتَخَرَ عَلَى آدَمَ بِخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَيْهِ لِأَصْلِهِ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِيَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّزِ وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ أَ لَا تَرَوْنَ كَيْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بِتَكَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بِتَرَفُّعِهِ فَجَعَلَهُ فِي الدُّنْيَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِي الْآخِرَةِ سَعِيراً». نخوت و غيرت نابجا وى را فراگرفت و بر آدم به خاطر خلقت خويش فخرفروشی كرد و به خاطر آفرينش خود در برابر آدم تعصّب پيشه ساخت، اين دشمن خدا پيشواى متعصّبان و سرسلسلهی متكبّران است، كه اساس تعصّب را پیریزی كرد و با خداوند در رداى جبروتى به ستيز و منازعه پرداخت و لباس بزرگى را به تن پوشانيد و پوشش تواضع و فروتنى را كنار گذارد، مگر نمیبینید كه چگونه خداوند او را بهواسطهی تكبّرش تحقير كرد و كوچك شمرد، و در اثر بلندپروازیاش وى را پست و خوار گردانيد و به همين جهت او را در دنيا طرد، و آتش فروزان دوزخ را در آخرت برايش مهيّا نمود.[1]
همچنین امام علیه السّلام در خطبهی قاصعه میفرمایند: « فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِيسَ يَسْلَمُ عَلَى اللَّهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِهِ كَلَّا مَا كَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِأَمْرٍ أَخْرَجَ بِهِ مِنْهَا مَلَكاً إِنَّ حُكْمَهُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ وَ مَا بَيْنَ اللَّهِ وَ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ فِي إِبَاحَةِ حِمًى حَرَّمَهُ عَلَى الْعَالَمِينَ». از کاری که خدای متعال با ابلیس کرد عبرت بگیرید، زيرا اعمال طولانى و كوششهاى فراوان او را (بر اثر تكبّر) از بين برد. او خداوند را شش هزار سال عبادت نمود كه معلوم نيست از سالهای دنياست يا از سالهای آخرت. امّا با ساعتى تكبّر همه را نابود ساخت، پس چگونه ممكن است كسى بعد از ابليس همان معصيت را انجام دهد ولى سالم بماند، نه، هرگز چنين نخواهد بود، خداوند هیچگاه انسانى را به خاطر عملى داخل بهشت نمیکند كه در اثر همان كار فرشتهای را از آن بيرون كرده باشد، فرمان او دربارهی اهل آسمانها و زمين يكى است، و بين خدا و احدى از مخلوقاتش دوستى خاصّى برقرار نيست، تا به خاطر آن مرزهایی را كه بر همهی جهانيان تحريم كرده است، مباح سازد.[2]
برخی از گناهان و اعمال ناشایست همانند مواد منفجرهای که گاهی بناهای بسیار بزرگ و عظیم را در یکچشم به هم زدن، نیست و نابود میکند، اعمال انسان و درجات معنوی او را از بین میبرد. تکبّر که عامل سقوط ابلیس از آنهمه مقامات شد، نیز از همین دسته است. امّا تبعات شوم تکبّرِ شیطان، تنها به سقوط او و رانده شدنش از درگاه الهی محدود نشد، بلکه ابلیس ملعون به تلافی این اتّفاق که باعث اصلی آن را آدم میدانست، تصمیم گرفت انتقام سختی از آدم و فرزندان او بگیرد. و این جا بود که دامنهی آتشی که بر اثر تکبّر او برافروخته شده بود، گسترش پیدا کرد و هر روز بر آن افزوده شد.
خداوند متعال در سورهی اعراف آیات 11 تا 18 میفرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ * قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ * قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ * قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ * قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ * قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ». ما شما را آفريديم سپس صورتبندی كرديم بعد به فرشتگان گفتيم: براى آدم خضوع كنيد! آنها همه سجده كردند جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود. * (خداوند به او) فرمود: در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفریدهای و او را از گِل! * گفت: از آن (مقام و مرتبهات) فرود آى! تو حقّ ندارى در آن (مقام و مرتبه) تكبّر كنى! بيرون رو، كه تو از افراد پست و كوچكى! * گفت: مرا تا روزى كه (مردم) برانگيخته میشوند مهلت ده (و زنده بگذار!) * فرمود: تو از مهلت داده شدگانى! * گفت: اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين میکنم! * سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان میروم و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهى يافت! * فرمود: از آن (مقام)، با ننگ و عار و خوارى، بيرون رو! و سوگند ياد میکنم كه هر كس از آنها از تو پيروى كند، جهنّم را از شما همگى پر میکنم!
تکبّر ناشی از عقدهی حقارت
تکبّر در واقع علامت و نشانهای است از وجود ضعفی درونی. افراد متکبّر به میزان تکبّری که دارند، دچار اختلالی روانی هستند. آنها به عکسِ برتری و بزرگیای که در ظاهر به نمایش میگذارند و شاید در ذهن خود به آن معتقدند، از دنائت نفس و احساس حقارتی درونی رنج میبرند و به همین دلیل برای جبران آن اظهار بزرگی و برتری میکنند. از امام صادق علیه السّلام دراینباره روایتشده است که فرمودند: «مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِي نَفْسِهِ». هیچ فردی نیست که تکبّر نموده یا ادّعای بزرگی کند مگر آنکه (این تکبّر او) به خاطر ذلّت و حقارتی است که در نفس خویش آن را یافته است.[3]
مرحوم علّامه مجلسی در مرآة العقول و بحارالانوار بر اساس این روایت احتمالاتی را مطرح نمودهاند: اوّل- اینکه منظور امام علیه السّلام آن است که تکبّر از حقارت نفس و کوچکی و پستی آن نشأت میگیرد. دوّم- اینکه تکبّر غالباً در کسانی تحقّق مییابد که ذلیل هستند و با این کار به دنبال تحصیل عزتاند و امّا کسی که ریشه در عزت داشته، غالباً مرتکب تکبّر نشده و شأنیّت تواضع دارد. سوّم- اینکه مراد امام علیه السّلام آن است که تکبّر تنها در وجود کسانی است که کمال واقعی ندارند و به همین دلیل از خود تکبّر نشان میدهند تا تظاهر به کمالی در خود نمایند. چهارم- اینکه منظور ذلّت نزد پروردگار است یعنی هر کس که نزد خداوند با عزت و دارای قدر و منزلت باشد، هرگز تکبّر نخواهد کرد. پنجم- گفتهشده است که لامی که بر سر کلمه «ذلّة» داخل شده است، لام عاقبت است یعنی کسی مبتلا به تکبّر نمیگردد مگر آنکه عاقبت به سبب آن ذلیل خواهد شد. البته این احتمال (احتمال پنجم) از سایر احتمالات (نسبت به حقیقت) بعیدتر به نظر میآید.[4]
روز قیامت روزی است که چهرههای حقیقی و ملکوتی انسانها هویدا میشود. هر کس که در دنیا صفتی را -خوب یا بد- در خود راسخ نموده و عمری با آن زندگی کرده است، با شکل ملکوتی همان صفت در صحنهی قیامت و در مقابل چشمان خلائق محشور خواهد شد. متکبّرین نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنها که علیرغم بزرگنماییهای خود، باطن و حقیقتی پست و فرومایه داشتند، در قیامت نیز کوچکتر و حقیرتر از هر کس دیگر در محکمهی عدل پروردگار حاضر خواهند شد. امام صادق علیه السّلام میفرمایند: «إِنَّ الْمُتَكَبِّرِينَ يُجْعَلُونَ فِي صُوَرِ الذَّرِّ يَتَوَطَّأُهُمُ النَّاسُ حَتَّى يَفْرُغَ اللَّهُ مِنَ الْحِسَابِ». همانا متکبّرین (در قیامت) به شکل ذرّه و یا مورچهی ریز (محشور) میشوند، (بهطوریکه) مردم آنها را لگدمال میکنند تا اینکه خداوند از حساب اعمالشان فارغ میگردد.[5]
تکبّر در روایات
دربارهی تکبّر در روایات اسلامی مطالب زیادی مطرح شده است. از آن جمله رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «أَكْثَرُ مَنْ يَدْخُلُ النَّارَ الْمُتَكَبِّرُونَ». بیشترین کسانی که داخل آتش جهنّم میشوند، متکبّرین هستند.[6] یا رسول خدا صلّی الله علیه و آله در جای دیگر فرمودند: «يُحْشَرُ الْمُتَكَبِّرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذَرّاً مِثْلَ صُوَرِ الرِّجَالِ يَعْلُوهُمْ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ الصِّغَارِ ثُمَّ يُسَاقُونَ إِلَى سِجْنٍ فِي جَهَنَّمَ يُقَالُ لَهُ بُولَسُ يَعْلُوهُمْ نَارُ الْأَثْبَارِ يُسْقَوْنَ مِنْ طِينِ الْخَبَالِ عُصَارَةِ أَهْلِ النَّار». متكبّران در روز قيامت به صورت ذرهی ناچيزى (و یا مورچهی ریز) محشور میگردند و به گونهی مردانى هستند كه هر چيز كوچكى، آنها را از جا میکند و به زندانى در جهنّم میافکند كه به آنجا «بولَس» گويند و آنان را تپههایی از آتش بالا میبرد، و از گِل فاسدى كه عصارهی اهل دوزخ است میآشامند.[7] همچنین امیرالمؤمنین علیه السّلام میفرمایند: «مَا اجْتُلِبَ الْمَقْتُ بِمِثْلِ الْكِبْر». هیچچیز بهاندازهی تکبّر، باعث جلبِ بغض و نفرت مردم نمیشود.[8] از آنجا که این مختصر گنجایش مطرح کردن تمام روایات این باب را ندارد، لذا خلاصهای از مجموع پیامدهای تکبّر که در روایات اسلامی ذکرشده است را بیان میکنیم:
1-دورترین افراد به خداوند متعال، متکبّران هستند 2-تکبّر موجب خواری انسان میشود 3-از اخلاق و خصلتهای اهل جهنّم است 4-صاحب آن قبل از حسابرسی اعمال، داخل جهنّم میشود (از آن جایی که خدای متعال عادل است و در حقّ بندگان خود اجحاف نمیکند، شاید دخول شخصِ متکبّر، پیش از حسابرسی اعمال نشانگر آن است که بر اثر تکبّر، آن قدر نامهی اعمال او مفتضح شده که دیگر نیازی به حسابرسی ندارد و این اشاره به سرعت در عقوبت او نیز میباشد) 5-در روایات از همنشینی با کسانی که قادر نیستند انسان را از تکبّر به تواضع سوق دهند، ممانعت شده است 6-ذرّهای کبر در وجود انسان مانع از ورود او به بهشت میشود 7- مبغوضترین و دورترین افراد نسبت به پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله در قیامت، متکبّران هستند 8-متکبّران در جهنّم جایگاه و زندان ویژهای به نام «بولَس» دارند 9-تکبّر موجب جلب بغض و نفرت مردم میگردد 10-به میزان تکبّر، از عقل انسان کاسته میشود و ... .
ان شاء الله در مقالهی بعدی دربارهی معالجهی تکبّر بهتفصیل سخن خواهیم گفت.
خودآزمایی
1-اوّلین تکبّر در عالم از چه کسی و به شکلی سر زده است؟
2-بر اساس روایت امام صادق علیه السّلام تکبّر نشانهی چیست؟
پینوشتها:
[1] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه ج 2 ص 290.
[2] نهج البلاغة (صبحي الصالح) ص 287.
[3] الكافي (ط - الإسلامية) ج 2 ص 312.
[4] مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ج 10 ص 217/ بحار الأنوار (ط - بيروت) ج 70 ص 225.
[5] الكافي (ط - الإسلامية) ج 2 ص 311.
[6] عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية ج 1 ص 360.
[7] مجموعة ورام ج 1 ص 198.
[8] تصنيف غرر الحكم و درر الكلم ص 310.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده